از تو دِگر نمیشود دل کَند
فانوسِ راه عشق من بودی
تو جاده را به من نشان دادی
برگرد بگو عاشقِ من بودی
بازم میان خلوتِ خانه
افتاده ام چنین تک و تنها
عشقت مرا به نا کجا برده
نقطه به نقطه سو به سو هر جا
یک آدمِ شکسته از من ساختی
عاشق کشِ بی رحم ، تو با من چه کردی
بغضم گلویم را گرفته از زمین و از زمان سیرم
تو با من چه کردی
یک آدمِ شکسته از من ساختی
عاشق کشِ بی رحم ، تو با من چه کردی
بغضم گلویم را گرفته از زمین و از زمان سیرم
تو با من چه کردی
میدانی ، که چقدر میخواهمت
حتی اگر بد شوی میخواهمت
برگرد به داد دلم برس
دریابم که غرقم در جنون
دریابم که ویرانم کنون
خدا تو را پایِ دلم نوشت
یک آدمِ شکسته از من ساختی
عاشق کشِ بی رحم ، تو با من چه کردی
بغضم گلویم را گرفته از زمین و از زمان سیرم
تو با من چه کردی
یک آدمِ شکسته از من ساختی
عاشق کشِ بی رحم ، تو با من چه کردی
بغضم گلویم را گرفته از زمین و از زمان سیرم
تو با من چه کردی
یک آدمِ شکسته از من ساختی
عاشق کشِ بی رحم ، تو با من چه کردی
بغضم گلویم را گرفته از زمین و از زمان سیرم
تو با من چه کردی
یک آدمِ شکسته از من ساختی
عاشق کشِ بی رحم ، تو با من چه کردی
بغضم گلویم را گرفته از زمین و از زمان سیرم
تو با من چه کردی
از تو دِگر نمیشود دل کَند
فانوسِ راه عشق من بودی
تو جاده را به من نشان دادی
برگرد بگو عاشقِ من بودی
بازم میان خلوتِ خانه
افتاده ام چنین تک و تنها
عشقت مرا به نا کجا برده
نقطه به نقطه سو به سو هر جا
یک آدمِ شکسته از من ساختی
عاشق کشِ بی رحم ، تو با من چه کردی
بغضم گلویم را گرفته از زمین و از زمان سیرم
تو با من چه کردی
یک آدمِ شکسته از من ساختی
عاشق کشِ بی رحم ، تو با من چه کردی
بغضم گلویم را گرفته از زمین و از زمان سیرم
تو با من چه کردی
میدانی ، که چقدر میخواهمت
حتی اگر بد شوی میخواهمت
برگرد به داد دلم برس
دریابم که غرقم در جنون
دریابم که ویرانم کنون
خدا تو را پایِ دلم نوشت
یک آدمِ شکسته از من ساختی
عاشق کشِ بی رحم ، تو با من چه کردی
بغضم گلویم را گرفته از زمین و از زمان سیرم
تو با من چه کردی
یک آدمِ شکسته از من ساختی
عاشق کشِ بی رحم ، تو با من چه کردی
بغضم گلویم را گرفته از زمین و از زمان سیرم
تو با من چه کردی
یک آدمِ شکسته از من ساختی
عاشق کشِ بی رحم ، تو با من چه کردی
بغضم گلویم را گرفته از زمین و از زمان سیرم
تو با من چه کردی
یک آدمِ شکسته از من ساختی
عاشق کشِ بی رحم ، تو با من چه کردی
بغضم گلویم را گرفته از زمین و از زمان سیرم
تو با من چه کردی